همین خوش است که نه می توانم بی تو باشم و نه تاب با تو بودن را دارم. به همین خوف و رجا زنده ام. به همین بلاتکلیفی. به همین بین زمین و هوا بودن.
همین خوش است که نه می توانم بی تو باشم و نه تاب با تو بودن را دارم. به همین خوف و رجا زنده ام. به همین بلاتکلیفی. به همین بین زمین و هوا بودن.
جان، وقت ، زندگی، حوصله، حاصل و ... همه همه خرج کردنی است. ما فقط انتخاب می کنیم برای چه خرجشان کنیم.
سختی ها خواستنی هستند، اگر عشقی در کار باشد. از اربعین بپرسید و مسافران هر ساله اش.
چند وقتی است بچهداری میکنم. پاره وقت، آن هم فقط بعضی روزها. هر طور حساب می کنم نمی فهمم اگر بهشت زیر پای مادرها نبود، دیگر می خواست کجا باشد. صبر ایوب می خواهد مادری کردن.
تنها چیزی که دردش از جیب خالی بیشتر است، مغز خالی ست. هرچند که بعضی ها انقدر درد کشیده اند که دیگر چیزی حس نمیکنند.
اینکه حرفی بزنی که میدانی حق است اما کسی قبول نکند، از سخت ترین لحظه های زندگی است. از آن جام های زهرآلودی که ذره ذره روح آدم را میخورد.
پ.ن: عاشورا چند لایه دارد ای خدا؟ چند پرده مقابل چشم ها ماست؟
1. دستاورد سیاست در چند سال اخیر کشور ما «تقریباً هیچ» بوده. نه که هیچ تاثیری نداشته باشد. داشته. خیلی ها را به جان هم انداخته. خیلی رفاقت ها را خراب کرده. خیلی از رابطه ها را طوری کرده که اصلاً بترسی که به طرفشان بروی. البته عقل اجتماعی هم رشد زیادی کرده که خیلی به این سیاسیون چرک ربطی پیدا نمیکند.
2. سیاست نفت سیاه بدبوی british petroleum نیست. نباید از آن دست کشید از ترس رنگ و بویش. سیاست ماده اولیه ایست که باید آن را بکار بست برای راه انداختن موتورها. اما خیلی را دارند این سیاه بدبو را با ولع سر میکشند.
1. دوستی دارم که مرا کتابخوان کرد. هیچ وقت هم به رویم نیاورد از چه زندگی بالقوه نکبت باری نجاتم داده. از معدود آدم هایی که دلم زیاد برایشان تنگ میشود. یادم هست یک بار خواستم یکی دیگر از دوستانم که با او هم زیاد سَر و سِر داریم را با آن اولی آشنا کنم. آشنا شدند اما بعد از مدتی یکی آن یک را پس زد. آنکه پس نزد، هنوز این یکی را دوست دارد و گاه گاه احوالش را جویا میشود اما این یکی نه.
2. روابط انسان ها لزوماً مثل آهنربا نیست. گاهی یکی جاذب می کند و آن یکی دفع. آدم های جذاب کم اند. آدم هایی که جذاب بمانند کمتر.
3. گاهی نمیشود. هرچند که احساس میکنی همه چیز جور بوده، اما نمیشود. گاهی انگار قرار نیست بشود.
4. A=B
A=C
B=C?
در علم این استدلال صحیح است. در تجربه ...
از آثاار مشهود فضای مجازی، کم شدن آستانه تحمل و نقدپذیری، و اساساً بسته شدن باب گفتگوهای منطقی بین انسان ها است که این روزها با چشم غیر مصلح هم قابل مشاهده است. آدمی نشنود، زنده نیست. حتی اگر در گفتن خبره ترین هم باشد، چیزی بیشتر از یک ضبط صوت نیست. و این جنابت بزرگ تکنولوژی در حق بشریت است. یک تراژدی تاریخ در حال وقوع است. ترور بخش عظیمی از مردم کره خاک.
کارمند نبودن یکی از آن خوشبختی هایی است که کارمندها تا آخر عمر درکش نمی کنند. زندگی سخت، اما امیدوارانه را.
پ.ن1: هر چیزی هزینه دارد. امید هم (البته نه این امیدهای به درد نخور دولتی)
پ.ن2: در نظرم این مورد یکی از اصول سبک زندگی صحیح است (مگر اضطراری در کار باشد)