خود امام حسین

لَکِ ...

بعد از چند سال این در و آن در زدن، فهمیدم خیر در دوچیز است:

نماز اول وقت
و امام حسین (نه هیأت، نه سینه زنی، نه روضه، نه سخنرانی؛ فقط خود امام حسین).

آخر دنیا

لَکِ ...

گاهی در ناراحتی
به جایی میرسی
که حتی نمیتوانی
گریه کنی

این آخر دنیاست

سکوت 2

لَکِ ...

کمی جلوتر بیا؛
سکوت من حرفهای
بیشتری برای گفتن
دارد.

میشنوی؟

شب وصل

لَکِ ...

یک وقت هایی با خودمان تعارف میکنیم و از روی شکسته نفسی و با غرور رو میکنیم به خدا که «خودم هم میدانم که هیچ کاری نکردم».

اما شب قدر واقعا تمام آنچه در وجود پرورده ام ویران میشود. شب قدر همان شعاری که میدادم را با تمام وجود درک میکنم. شب قدر میفهمم که هیچ نیستم.

من از شب قدر میترسم. چون همیشه با حقایق تلخ به سراغ من می آید.


پی نوشت 1:
التماس میکنم که در این شبهای قدر دعایم کنید.

پی نوشت 2:
اگر یک مداحی خوب خواستید برای شهادت حضرت امیر، گوش کنید:

+ دانلود

خدای جالب

لَکِ ...

چیزی که یکسال تمام منتظرش بودم را نداده بود. چیزی که یکسال واقعاً احساس می کردم به آن نیاز دارم و از داشتنش لذت میبرم.
همان چیز را امروز به من داد؛ با ضریب دو. یعنی دو برابر آن چیزی که انتظارش را داشتم. اما زمانی که دیگر نه نیازی به آن داشتم، نه لذتی از آن میبردم. آن چیز همان است؛ من عوض شده ام اما.
جالب خدایی داریم.

شک

لَکِ ...

اگر رابطه ات با مردم به مشکل خورد
به رابطه ای که با خدا داری هم شک کن

فهم

لَکِ ...

انگار نمی خواهد بفهمد
هر آهنگی که معروف است،
لزوما خوب نیست.
همچین هر فیلم پر طرفداری،
هر کتاب پر فروشی
 یا هرچیز دیگری.

این واقعاً ساده است.

خدای من

لَکِ ...

من فریبت را نخواهم خورد،
خدای من همانی ست که بود.

جذاب ترین

لَکِ ...

محبت می کند در دل سختیها؛
کتکمان می زند که اسیر کوچک ها نشویم؛
وقتی مغروریم بادمان را خالی می کند؛
وقتی خسته ایم و ناامید، حال میدهد به ما.

هرکس چنین خدای جذابی دارد، رو کند لطفاً.

بی مادری

لَکِ ...

از بزرگترین ترس های زندگی ام تصور یک روز سخت است؛ روز بی مادری. و با وجود این همه ترس هنوز هم هیچ کاری نمیکنم که اگر خدایی نکرده رسید چنان روزی، حداقل کمتر حسرت بخورم.
واقعا از خودم متعجبم. دیگر چه انگیزه و نیرویی میخواهد من را حرکت بدهد در این زندگی راکد و گندیده؟