تبعید

از معبود
بَلِ الْإِنسَانُ عَلَىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَ‌ةٌ وَلَوْ أَلْقَىٰ مَعَاذِيرَ‌هُ:
بلکه انسان از وضع خود آگاه است؛هر چند (در ظاهر) برای خود عذرهایی بتراشد

(قیامت/13و14)
از عبد
بازی ایران و آرژانتین هم نشان داد
مقاومت شرط پیروزی است
نه مذاکره و سازش!

(شرط پیروزی/ عین لام)
از تبعید
بی خود نیست، طبع ما به سختی عادت دارد. ما عاشق سختی هستیم ولی مثل خیلی وقت های دیگر خجالت میکشیم از عشق هایمان سخن بگوییم؛ حتی به خودمان.

(تکراری)
آخرین نظرات
  • ۸ مهر ۹۸، ۲۲:۲۲ - 00:00 :.
    :(
۱۲تیر

لَکِ ...


اگرچه احساس دشمن منطق است؛

"قوی ترین منطق، منطق احساس است".


صحت این جمله تا زمانی است که افراد _مثل این روزگار_ بیشتر احساسی هستند تا منطقی.


پ.ن: به لطف دوست عزیزم متوجه شدم اشتباه کردم؛ صحت این جمله تا همیشه است.


۱۱تیر

لَکِ ...



در آزمایشگاه فیزیک؛ آزمایش نور، دختری به هم رزم(!)ش می گفت: آیینه برای درست کردن ابروهاست.
۱۰تیر

لَکِ ...



اگر کمک نمی کنی به کودکان رنج کشیده ای که گل فروشی می کنند پشت چراغ قرمز، لبخند زدن کار سختی نیست.

به یک راننده ی غریبه  که پشت چراغ قرمز زیارتش کردم



پ.ن: آه که انسانها چقدر بخیل شده اند؛ چقدر حقیر ...

چشمی حقیقت بین کنار کعبه می گفت / انسان فراوان است اما آدمی نیست
۰۹تیر

لَکِ ...



همه آنچه هستی را خرج می کنی تا نگاهت کنند مردم. چه چیز را خرج می کنی تا نگاهت کند خدا؟
۰۸تیر

لَکِ ...



همه چیز مرا هل می دهد به سمت تعادل و میانه روی؛ حتا قوانین حاکم بر جهان. و چقدر لطیف باز می کنید این قوانین را برای ما.


امام رضا (ع) به نقل از حضرت امیر (ع) فرمود: هرکس روزگار را سرزنش کند و از دست آن بنالد خود همواره مورد نکوهش واقع خواهد شد.


امام رضا (ع) به نقل از حضرت امیر (ع) فرمود: کسی که به روزگار تکیه کند و بدان اعتماد ورزد، زمین خواهد خورد.

(منبع احادیث: hadithe.ir)


پ.ن: نه باید بنالم، نه تکیه کنم؛ فقط میانه روی. قول میدهی این "وسط" تو ایستاده باشی؟


۰۷تیر

لَکِ ...



این رسم دنیاست که خانه را باید آجر به آجر بسازی ولی ناگهان خراب شود.
۰۶تیر

لَکِ ...



اختیاری که دادی اسیرم کرده؛ جبرت مرا به سمت آزادی می برد. «امرٌ بَینَ الاَمرَین» ات اگر نبود، تا الان هزار بار در اسارت مرده بودم.
۰۵تیر

لَکِ ...



انتظار بهشت نداشتم از این دنیا، ولی این جهنم را هم نمی توانم؛ جهنم بی تو بودن را.


پ.ن: ... مگو آزاد خواهی شد، که من زندانی دهرم

۰۴تیر

لَکِ ...



گاهی فکر می کنم مرا نمی خواهی. اگر به خودم نگاه کنم، عجیب نیست این فکر و اصلاً هم بیراه نرفته ام. فقط مشکل در این بود طرف دیگر این معادله (بخوان نامعادله) تو بودی.

ببخش قضاوت عجولانه را.

پ.ن: تو مگو ما را بدان شه بار نیست / با کریمان کارها دشوار نیست

۰۳تیر

لَکِ ...



یک تصور اشتباه؛ یک سنجش و تصمیم گیری غلط، یک عمر دویدن می خواهد برای جبران.

پ.ن: یکبار با خودم گفتم: «اول آدم بشوم، بعد بروم کربلا». فعلاً که دو سال است میدوم؛ تاکی؟ خدا می داند.