نابلد در شکست خوردن
جمعه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۲، ۰۲:۱۳ ق.ظ
لَکِ ...
در کنار این داشته باشید این قانون را که هیچ کدام از تیم های ملی و ورزشکارهای ایرانی در صورت باختن در هر رشته ای (و به هر شدت و نوعی) چیزی از ارزش هایشان کم نمیشود.
در مورد اول دو حالت وجود دارد. یا بقیه کشورها به تمام معنا دنیا را به گند کشیده اند (که البته کشیده اند) و جهت گیری های سیاسی را در تمام وجوه به شدت تاثیر می دهند (قضاوت با خودتان)، یا اینکه این خرافه ای است که ما با تلقین پذیرفته ایم.
هر کدام از این دو حالت که باشد با نیم نگاهی به مورد دوم و موارد بعدی (هرکس برای خودش بنویسد این موارد بعدی را) می توان همان نیتیجه ی همیشگی را گرفت که: "ما باختن را یاد نگرفته ایم".
این گذاره به خودی خود تلخ است اما تلختر هم میشود زمانی که اثرات آن را هم بررسی کنیم. از جمله اینکه وقتی باختن را بلد نباشیم به طور قطع این را هم بلد نیستیم که از شکست ها پیروزی بسازیم و به جای برطرف کردن ایرادهای خودمان به دنبال عوامل بیرونی می گردیم.
حرف آخر اینکه شاید بدترین اثر این نپذیرفات شکست این باشد که در شکست های زندگی به جای شکر، ناله می کنیم از دست خدا که "چرا من؟"؛ قهر می کنیم با خدا، نماز نمی خوانیم و از همین دست بچه بازی هایی که همه داریم در حد خودمان.
شعر نوشت:
به جای شکر گاهی صخره ها با گریه می گویند
چرا سیلی خور امواج دریا ساختی ما را