تبعید

از معبود
بَلِ الْإِنسَانُ عَلَىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَ‌ةٌ وَلَوْ أَلْقَىٰ مَعَاذِيرَ‌هُ:
بلکه انسان از وضع خود آگاه است؛هر چند (در ظاهر) برای خود عذرهایی بتراشد

(قیامت/13و14)
از عبد
بازی ایران و آرژانتین هم نشان داد
مقاومت شرط پیروزی است
نه مذاکره و سازش!

(شرط پیروزی/ عین لام)
از تبعید
بی خود نیست، طبع ما به سختی عادت دارد. ما عاشق سختی هستیم ولی مثل خیلی وقت های دیگر خجالت میکشیم از عشق هایمان سخن بگوییم؛ حتی به خودمان.

(تکراری)
آخرین نظرات
  • ۸ مهر ۹۸، ۲۲:۲۲ - 00:00 :.
    :(

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چند کلمه با خدا» ثبت شده است

۱۴مرداد

لَکِ ...




اقْتَرَ‌بَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ مُّعْرِ‌ضُونَ (حساب مردم به آنان نزدیک شد، در حالی که در غفلت روی گردانند).

آیات ابتدایی سوره ی انبیاء بدجور درگیرم کرده. اینکه نمی گوید "حسابتان در حال نزدیک شدن است" و می گوید "حسابتان نزدیک شد"، اینکه فقط در غفلت نیستیم، بلکه روی گردان هم هستیم. اینها به کنار، اصل مطلب آیه دوم است که روضه ی باز محسوب میشود به ظن حقیر.

مَا یَأْتِیهِم مِّن ذِکْرٍ‌ مِّن رَّ‌بِّهِم مُّحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ یَلْعَبُونَ (هیچ یادآوری و پند تازه ای از سوی پروردگارشان برای آنان نمی آید مگر آنکه آن را می شنوند و در حالی که سرگرم بازی هستند [آن را مسخره می کنند] ).

این روضه است؛ اینکه ما هیچ یک از نشانه ها و آیات را؟ نه پایین تر از این حرف ها. حتی ما هیچ یک از یاد آوری ها و پندهایی که در زندگی اتفاق افتاد برایمان و پیش رویمان را جدی نگرفتیم. جدی نگرفتیم؟ نه به این هم بسنده نکردیم دست برداشتیم به تمسخر و به بازی گرفتیم.
در این آیات احساس می کنم شکایت می کند از دست ما به خودمان. همان "مهربان خدا"یی که هم غنی است هم حمید.


اول پی نوشت: و من هنوز هم مشغول بازی هستم با پندهایت. ببخش بر ما ...

دوم پی نوشت: به قول دوستی "گیریم ببخشد بر ما؛ اما ... ما هم می توانیم ببخشیم خودمان را؟"