خود خدا بگوید
دوشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۱۳ ق.ظ
لَکِ ...
اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ مُّعْرِضُونَ (حساب مردم به آنان نزدیک شد، در حالی که در غفلت روی گردانند).
آیات ابتدایی سوره ی انبیاء بدجور درگیرم کرده. اینکه نمی گوید "حسابتان در حال نزدیک شدن است" و می گوید "حسابتان نزدیک شد"، اینکه فقط در غفلت نیستیم، بلکه روی گردان هم هستیم. اینها به کنار، اصل مطلب آیه دوم است که روضه ی باز محسوب میشود به ظن حقیر.
مَا یَأْتِیهِم مِّن ذِکْرٍ مِّن رَّبِّهِم مُّحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ یَلْعَبُونَ (هیچ یادآوری و پند تازه ای از سوی پروردگارشان برای آنان نمی آید مگر آنکه آن را می شنوند و در حالی که سرگرم بازی هستند [آن را مسخره می کنند] ).
این روضه است؛ اینکه ما هیچ یک از نشانه ها و آیات را؟ نه پایین تر از این حرف ها. حتی ما هیچ یک از یاد آوری ها و پندهایی که در زندگی اتفاق افتاد برایمان و پیش رویمان را جدی نگرفتیم. جدی نگرفتیم؟ نه به این هم بسنده نکردیم دست برداشتیم به تمسخر و به بازی گرفتیم.
در این آیات احساس می کنم شکایت می کند از دست ما به خودمان. همان "مهربان خدا"یی که هم غنی است هم حمید.
اول پی نوشت: و من هنوز هم مشغول بازی هستم با پندهایت. ببخش بر ما ...
دوم پی نوشت: به قول دوستی "گیریم ببخشد بر ما؛ اما ... ما هم می توانیم ببخشیم خودمان را؟"