تبعید

از معبود
بَلِ الْإِنسَانُ عَلَىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَ‌ةٌ وَلَوْ أَلْقَىٰ مَعَاذِيرَ‌هُ:
بلکه انسان از وضع خود آگاه است؛هر چند (در ظاهر) برای خود عذرهایی بتراشد

(قیامت/13و14)
از عبد
بازی ایران و آرژانتین هم نشان داد
مقاومت شرط پیروزی است
نه مذاکره و سازش!

(شرط پیروزی/ عین لام)
از تبعید
بی خود نیست، طبع ما به سختی عادت دارد. ما عاشق سختی هستیم ولی مثل خیلی وقت های دیگر خجالت میکشیم از عشق هایمان سخن بگوییم؛ حتی به خودمان.

(تکراری)
آخرین نظرات
  • ۸ مهر ۹۸، ۲۲:۲۲ - 00:00 :.
    :(
۱۶شهریور

یک تجربه: بوسیدن دست پدر و مادر آدم رو جلو می اندازد. حتی جلوتر از نقشه ها و محاسباتش.

اما مقدم داشتن کار آنها بر کار خود دیگر غوغا می کند (این یکی دلِ گنده می خواهد).

۱۵شهریور

اشک نباید مخدر باشد (برای از بین بردن عذاب وجدان گناهان قبل)، باید سازنده‌ی روزهای بعد از خود باشد. باید پیش زمنیه تولد انسانی بهتر باشد، اگرنه از مقصود آن دور شده ایم.

 

(برداشتی از کتب حماسه حسینی/ خلاصه آثار شهید مطهری/ انتشارات دانشگاه امام صادق/ ص 65)

۱۳شهریور

دیپلمات لاکچری نشین، به این و آن بگوید: «زیر کولر نشینان ها کمی از انقلابی های واقعی یاد بگیرند».

حتی بدون نیاز به شناخت مخاطب  این حرف ها می شود گفت:

عجب دنیای وارونه ای ساخته ایم برای خودمان.

۱۲شهریور

برای دختر لوییز انریکه ناراحت می شوم اما برای دختر بچه های یمنی بیشتر.

در آغوش خانواده اش بود،

در بیمارستان به او رسیدگی می شد،

دارو داشت،

پزشک داشت،

یک نفر و بود و کلی توجه،

از دنیا که رفت کلی پیام تسلیت برایش فرستادند،

مسابقات لیگ اسپانیا با یک دقیقه سکوت شروع شد

و ...

 

اما دختر بچه های یمنی کوچک تر و بی اهمیت تر از آن اند که

کسی بخواهد برای آنها فریاد بزند. رسانه های چاق، روز به روز

آنها را لاغرتر می کنند و ریزتر می کنند و محوتر می کنند و ...

 

پنها ببریم به خدا از این همه تبیعیض. از این دنیای کانالیزه شده.

 

۰۳مرداد

اینکه موقع دعوا مردم برای حل و فصل ماجرا می گویند: «صلوات بفرست» نشان می دهد مردم حتی اگر خودشان هم ندانند، فهمیده اند پیامبر برای چه کاری مبعوث شده است.

۳۱تیر
گاهی بزرگترین کمک، کمک نکردن است.
۳۰تیر

اختلاف مهم نیست که خوب هم هست، تا وقتی که مانع شکل گیری گفتگو نشود. تا وقتی که بتوانیم به هم گوش بدهیم.


پ.ن: ما با هم حرف میزنیم، پس "جمع" هستیم.

۲۹تیر

به لطف سیاست های آقایان، چند وقتی بود احساس غرور نکرده بودم. غرور ملی را می گویم. از همان غرور هایی که وقتی تیم ملی والیبال پشتِ هم پیروز می شود، کمی مزه مزه اش می کنی، وقتی دانشمندان کشورت قدمی بر می دارند، در رگهایت حسش می کنی و  وقتی اسطوره ها و تاریخ کشورت را می خوانی، از آنها سرشار می شوی.


چند وقتی بود احساس غرور نکرده بودم تا دیشب که خبر توقیف نفت کش روباه پیر رفت روی خروجی خبرگزاری ها. همان وقتی که وزاری خارجه‌ی کشوری لات جهان، مثل سگ های فراری شروع کردند به زوره کشیدن که: «دنبال این هستیم که از راه دیپلماتیک مسئله را حل کنیم».


پ.ن1: مسئله اصلی خود شمایید. حلش کنید.

پ.ن2: این احساس غرور، به اندازه خون دادن هم می ارزد.

۲۴تیر

بر نفس خود مسلط نخواهی شد مگر با یاد فراوان قیامت و بازگشت به سوی خدا.

(نهج البلاغه/ نامه 53)

۱۳تیر

همه شان یا به خاطر بوفون رفته اند به یوونتوس،

یا به خاطر عظمت تاریخچه به یونایتد،

یا به خاطر جذابیت پروژه جاه طلبانه، به پاریسن ژرمن.

اخبار فوتبال را که دنبال می کنی عجیب است.

هیچ کس به خاطر پول به هیچ تیمی نمی رود مگر در لیگ چین و قطر!!!



پ.ن: صداقت غربی ها دارد دیوانه ام می کند.
چقدر خوب اند این غربی های قانون مدارِ اخلاق گرا.