تبعید

از معبود
بَلِ الْإِنسَانُ عَلَىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَ‌ةٌ وَلَوْ أَلْقَىٰ مَعَاذِيرَ‌هُ:
بلکه انسان از وضع خود آگاه است؛هر چند (در ظاهر) برای خود عذرهایی بتراشد

(قیامت/13و14)
از عبد
بازی ایران و آرژانتین هم نشان داد
مقاومت شرط پیروزی است
نه مذاکره و سازش!

(شرط پیروزی/ عین لام)
از تبعید
بی خود نیست، طبع ما به سختی عادت دارد. ما عاشق سختی هستیم ولی مثل خیلی وقت های دیگر خجالت میکشیم از عشق هایمان سخن بگوییم؛ حتی به خودمان.

(تکراری)
آخرین نظرات
  • ۸ مهر ۹۸، ۲۲:۲۲ - 00:00 :.
    :(

۵ مطلب در فروردين ۱۳۹۸ ثبت شده است

۲۱فروردين

عادتمان شده خودمان را خفه کنیم و نگذاریم سوال های برای یک لحظه هم که شده سری از آب بیرون بیاورند و نفسی فرو ببرند. نمی‌توانیم خودمان را تحمل کنیم. از تنهایی با خود گریزانیم. پشت موسیقی، فیلم، تلوزیون، کتاب، شوخی، اینترنت و هرچیزی که دستمان برسد پنهان می‌شویم که تنهای تنها، عریان و صریح، با خودمان روبرو نشویم.

تا کی می‌توانیم از دست خودمان فرار کنیم؟

۲۰فروردين
اگر ننشینیم به حساب و کتاب
بی تردید روزی می‌رسد که
به بالا تا پایین زندگی بتازیم
و دست آخر با خشم بگوییم:
«که چی؟»

پ.ن: حل تناقض این مطلب
با مطلب ناجوان، بر عهده‌ی
خواننده‌.
۱۸فروردين
علی علیزاده گفته بود:
«اگر صورت امید و اعتماد عمومی که بنیان امنیت و منافع ملی است را بخراشی، مقابلت می ایستیم و صورتت را می‌خراشیم".

همین جملات، چند روز است شده دست مایه‌ی گروهی به همه چیز معترض. اعتراض کردن حقی است که دارید؛ درست، اما عقل داشتن حق‌تان نیست؟

"امید"، هر چند که به لطف مسئولان بی کفایت، تا حد زیادی از معنا تهی شده اما شکی نیست که همین واژه در معنای حقیقی خود، قوی ترین و چه بسا تنها عاملی است که انسان ها را به تعهداتی که دارند (در هر بُعد) پایبند می‌کند. اگر می‌خواهید جامعه ای داشته باشید که هیچ تعهدی در آن معنا نداشته باشد و آرمان شهر ذهنی شما این گونه است، بسم الله؛ خدا جنگل را آفرید. هرچند که در اعماق وحشی ترین جنگل ها هم تعهداتی وجود دارد و شما را اذیت خواهد کرد. پس تبلت های اَپِل‌تان را با خود ببرید و انتقاداتتان را توییت کنید برای‌مان.
۱۷فروردين
باران هــم فقـــط
تا وقتی زیباست
که اهــلی است.

همه خوبی ها
به شرطی خوب اند
که به نفع «مـــن» باشند.
ما دیگر چه جانورانی هستیم!
۱۴فروردين
شروع کرده ایم به تمام کردن.
به مردن قبل از مردن؛
آن هم نه در معنای خوب آن،
نه به هوای زندگی بهتر
که از روی خستگی و پوچی بیشتر.
با نسل جوانی روبرو ایم
که جوان نیست.