تبعید

از معبود
بَلِ الْإِنسَانُ عَلَىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَ‌ةٌ وَلَوْ أَلْقَىٰ مَعَاذِيرَ‌هُ:
بلکه انسان از وضع خود آگاه است؛هر چند (در ظاهر) برای خود عذرهایی بتراشد

(قیامت/13و14)
از عبد
بازی ایران و آرژانتین هم نشان داد
مقاومت شرط پیروزی است
نه مذاکره و سازش!

(شرط پیروزی/ عین لام)
از تبعید
بی خود نیست، طبع ما به سختی عادت دارد. ما عاشق سختی هستیم ولی مثل خیلی وقت های دیگر خجالت میکشیم از عشق هایمان سخن بگوییم؛ حتی به خودمان.

(تکراری)
آخرین نظرات
  • ۸ مهر ۹۸، ۲۲:۲۲ - 00:00 :.
    :(

۱۲ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

۲۵تیر

لَکِ ...



یک وقت هایی با خودمان تعارف میکنیم و از روی شکسته نفسی و با غرور رو میکنیم به خدا که «خودم هم میدانم که هیچ کاری نکردم».

اما شب قدر واقعا تمام آنچه در وجود پرورده ام ویران میشود. شب قدر همان شعاری که میدادم را با تمام وجود درک میکنم. شب قدر میفهمم که هیچ نیستم.

من از شب قدر میترسم. چون همیشه با حقایق تلخ به سراغ من می آید.


پی نوشت 1:
التماس میکنم که در این شبهای قدر دعایم کنید.

پی نوشت 2:
اگر یک مداحی خوب خواستید برای شهادت حضرت امیر، گوش کنید:






+ دانلود


۱۲تیر

لَکِ ...



چیزی که یکسال تمام منتظرش بودم را نداده بود. چیزی که یکسال واقعاً احساس می کردم به آن نیاز دارم و از داشتنش لذت میبرم.
همان چیز را امروز به من داد؛ با ضریب دو. یعنی دو برابر آن چیزی که انتظارش را داشتم. اما زمانی که دیگر نه نیازی به آن داشتم، نه لذتی از آن میبردم. آن چیز همان است؛ من عوض شده ام اما.
جالب خدایی داریم.
۱۱تیر

لَکِ ...



من از گناه کردن لذت بردم
و این یعنی دروغ گفتم که پشیمانم
و این است که توبه میشود دم خروس وقسم حضرت عباس

شما بودید کدام را باور میکردید؟
دم خروس یا قسم حضرت عباس؟
۱۰تیر

لَکِ ...



گفتم: واقعاً احمق بودم که میرفتم گیم نیت. پول خرج می کردم که وقتم را از دست بدهم.
گفت: اینکه چیزی نیست. من به قهوه خانه میروم. پول و وقت و سلامتی ام را یکجا میدهم.
۰۹تیر

لَکِ ...



اگر رابطه ات با مردم به مشکل خورد
به رابطه ای که با خدا داری هم شک کن
۰۸تیر


لَکِ ...



خیلی صریح نوشتم این درد دل را. امید دارم دوستان تلخی اش را ببخشند. اگر هم از بی ظرفیتی من است تذکر دهند تا پاک کنم این بچه بازی را.


۰۷تیر

لَکِ ...



انگار نمی خواهد بفهمد
هر آهنگی که معروف است،
لزوما خوب نیست.
همچین هر فیلم پر طرفداری،
هر کتاب پر فروشی
 یا هرچیز دیگری.

این واقعاً ساده است.

۰۶تیر

لَکِ ...



دارم التماست می کنم
کمکم کنی
که بعد از عمری طلبکاری
حسی و علمی درونم پیدا شود
که کمی بدهکارت شود.
خسته شدم از احساس بدهکاری نکردن.
میشود خدا؟
ای نزدیک تر از ... (به یاد سمت خدای قدیم)


پی نوشت: حس و حالم پریشان است. مثل خطوط همین مطلب. میشود دعا کنید برایم؟
۰۵تیر

لَکِ ...



من فریبت را نخواهم خورد،
خدای من همانی ست که بود.
۰۴تیر

لَکِ ...



اسارت در فرهنگ غربی یعنی همین موضوع ساده که دو برادر همدیگر را یک هفته نمی بینند و دلتنگ هم نمی شوند. یعنی همین اتفاق معمولی که دو خواهر در دو شهر زندگی می کنند و دو هفته یکبار پشت تلفن یک ساعت با هم گپ نمی زنند.

فرهنگ غرب یعنی همین که ما روز به روز تنهاتر میشویم؛ حتی در جمع خانواده هایمان.