تبعید

از معبود
بَلِ الْإِنسَانُ عَلَىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَ‌ةٌ وَلَوْ أَلْقَىٰ مَعَاذِيرَ‌هُ:
بلکه انسان از وضع خود آگاه است؛هر چند (در ظاهر) برای خود عذرهایی بتراشد

(قیامت/13و14)
از عبد
بازی ایران و آرژانتین هم نشان داد
مقاومت شرط پیروزی است
نه مذاکره و سازش!

(شرط پیروزی/ عین لام)
از تبعید
بی خود نیست، طبع ما به سختی عادت دارد. ما عاشق سختی هستیم ولی مثل خیلی وقت های دیگر خجالت میکشیم از عشق هایمان سخن بگوییم؛ حتی به خودمان.

(تکراری)
آخرین نظرات
  • ۸ مهر ۹۸، ۲۲:۲۲ - 00:00 :.
    :(

۲۶ مطلب با موضوع «معصومین :: امام حسین» ثبت شده است

۱۲مهر

این دوری چیزی نیست غیر یک فرصت جدید.

 

پ.ن:

به تو از دور سلام

به حسین از طرف وصله ی ناجور سلام

۲۸مهر

سختی ها خواستنی هستند، اگر عشقی در کار باشد. از اربعین بپرسید و مسافران هر ساله اش.

۰۷مهر

اینکه حرفی بزنی که می‌دانی حق است اما کسی قبول نکند، از سخت ترین لحظه های زندگی است. از آن جام های زهرآلودی که ذره ذره روح آدم را می‌خورد.

 

پ.ن: عاشورا چند لایه دارد ای خدا؟ چند پرده مقابل چشم ها ماست؟

۱۵شهریور

اشک نباید مخدر باشد (برای از بین بردن عذاب وجدان گناهان قبل)، باید سازنده‌ی روزهای بعد از خود باشد. باید پیش زمنیه تولد انسانی بهتر باشد، اگرنه از مقصود آن دور شده ایم.

 

(برداشتی از کتب حماسه حسینی/ خلاصه آثار شهید مطهری/ انتشارات دانشگاه امام صادق/ ص 65)

۱۶مرداد

لَکِ ...



بعد از چند سال این در و آن در زدن، فهمیدم خیر در دوچیز است:

نماز اول وقت
و امام حسین (نه هیأت، نه سینه زنی، نه روضه، نه سخنرانی؛ فقط خود امام حسین).

۲۹آبان

لَکِ ...


رعشه ی حُر بن یزید ریاحی
قبل از الحاق به کشتی نجات حسین
ترجمه ی مصوّر
"مُوتُوا قبلَ أن تَموتوا"
است.


پ.ن: این را از جملات خود حضرت حر نیز می توان دریافت.


۲۸آبان

لَکِ ...


عمر بن سعد می آموزد به
که حتی وقتی امام زمانت را دوست هم داشته باشی
اگر گندم ری را بیشتر بخواهی
سر از بدن ولی ات جدا خواهی کرد.

عمر بن سعد نشان داد که
سر خدا را نمی شود کلاه گذاشت؛
نشان داد که
دین و دنیا را نمی شود با هم جمع کرد (1)
نشان داد که
دنیا و آخرت ...
مثل شرق و غرب و انسانى هستند که بین این دو راه مى رود، هرگاه به یکى نزدیک شود از دیگر دور مى گردد (2).


(1): بر گرفته از: فتح خون
/شهید سید مرتضی آوینی
(2): نهج البلاغه / حکمت 103




۲۳آبان

لَکِ ...



جنگ که به پا شد انگار صدایی رسید به گوش حسین یا ندایی به گوش دلش: «پیروزی با دشمن یا ملاقات پروردگار؟ انتخاب کن.» انتخاب کرد، اما نه پیروزی بر دشمن را


به نقل از: آفتاب بر نی / زینب عطایی (منبع: لهوف، ص 141)

۲۲آبان

لَکِ ...


خنجرش را بیرون آورد و به سمت میدان قدم برداشت. اباعبدالله(علیه السلام) مجروح و تشنه روی زمین افتاده بود و تکبیر می‌گفت. شمر نعره‌ای زد و خنجرش را بالا آورد. دستانش لرزید و چشمانش پر از اشک شد. دوباره خواست خنجرش را بالا ببرد که چشم‌هایش سیاهی رفت. زانوهایش سست شد و بر زمین افتاد. پیرمرد، نفس‌های آخرش بود که اباعبدالله(علیه السلام) را بالای سرش دید و غرق دست‌های نوازش ارباش شد.
تعزیه به هم خورده بود و مردم بر جنازه شمر فاتحه می‌خواندند!



+ منبع


۲۱آبان

لَکِ ...



هر روز فوج فوج مرد جنگی به لشگر مقابل افزوده می‌شد.
بچه‌ها ترسیده بودند.
- بابا پس کی لشگر تو می‌رسد؟
- به زودی.
طولی نکشیده بچه‌ها را صدا زد :
- بیایید عزیزانم، لشگر من نزدیک می‌شود.
بچه‌ها خیره خیره به سپاه پدر که از دور می‌آمد نگاه می‌کردند.
مسلم بن عوسجه، حبیب بن مظاهر و غلامی که همراهی‌شان می‌کرد!



+ منبع