تبعید

از معبود
بَلِ الْإِنسَانُ عَلَىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَ‌ةٌ وَلَوْ أَلْقَىٰ مَعَاذِيرَ‌هُ:
بلکه انسان از وضع خود آگاه است؛هر چند (در ظاهر) برای خود عذرهایی بتراشد

(قیامت/13و14)
از عبد
بازی ایران و آرژانتین هم نشان داد
مقاومت شرط پیروزی است
نه مذاکره و سازش!

(شرط پیروزی/ عین لام)
از تبعید
بی خود نیست، طبع ما به سختی عادت دارد. ما عاشق سختی هستیم ولی مثل خیلی وقت های دیگر خجالت میکشیم از عشق هایمان سخن بگوییم؛ حتی به خودمان.

(تکراری)
آخرین نظرات
  • ۸ مهر ۹۸، ۲۲:۲۲ - 00:00 :.
    :(

۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

۲۵فروردين

1

نشسته ام در اتاق. آنها که گفته اند 15 روز قرنطینه، شاید نمی دانند قرنطینه چیست. شکر خدا که بیمار نشده ام و فقط در تماس یک بیمار بوده ام. هنوز 150 روز نشده، ناله ام در آمده. هر روز می گویم بروم سر سفره. اگر قرار بود اتافقی بیفتد، تا الان افتاده بود. اما باید جلوی خودم را بگیرم. قرنطینه همان تقواست.

 

2

وقتی دردش بیشتر است که باعث بشوی کسی کرونا بگیرد. اگرنه بیمار شدن که چیزی نیست.

 

 

3

از برکات این روزهای قرنطینه خانگی، «فلینظر الإنسان إلى طعامه» است که برایم محقق شده. باید طوری غذا بخورم که چیزی ته ظرف نماند. ته مانده غذا، زباله است. به لطف همین حساب گری در شمردن لقمه ها، با غذاها آشتی کرده ام، بیشتر سر به سر طعم ها می گذارم و وقت تناول، خوش ترم از قبل.

۰۸فروردين

هنز هفتم آمیزه ای است از فریب. داستان های غافلگیر کننده، فیلم برداری های خاص و تخصصی، صدابرداری و صدا گذاری هدف دار، گریم، نور مصنوعی و واضح تر از همه اینها بازیگری.

 

حال ما که بیشتر از همه، شیفته ی این هنر هفتم این، سال هاست عادت کرده ایم به اینکه فریب بخوریم و در آخر هم کسی که توانسته اینقدر مسحورمان کند را ایستاده تشویق کنیم. درست مثل تماشاگران نمایش یک شعبده باز. کسانی که از ندانستن حقیقت لذت می برند، برای آن پول خرج می کنند، وقت شان صرف آن می کنند و دست آخر هم فقط وقتی از کار شعبده باز راضی می شوند که هیچ گوشه ای از حقیقت برایشان آشکار نشود.

 

حال و روز جهان بینی ما هم چیزی غیر از این نیست. متولد در فریب، آغشته به فریب، راضی به فریب، دچار فریب و نیازمند فریب. حالا وقتی کسی بیاید و خلاف چیزی که سال ها به آن باور داشته ایم حرف بزند، حرفش را رد می کنیم، اگر استدلال کند با او بحث می کنیم، دست آخر اگر برنده شود و حرفش را اثبات کند از او متنفر می شویم.

 

این روزهای کشورهای خوش آب و رنگ غربی، به وضوح در مقابل بیماری ای که خودشان متهم اول تولیدش هستند، از شرق عقب افتاده اند. برای خیلی از ما سخت است قبول اینکه شرق توانسته از غرب جلو بزند. سال ها بود رسانه ها در گوش ما می خواندند هر پیشرفتی غیر ممکن است، مگر در گناه غرب، با کمک غرب، تحت نظارت غرب، به روش غرب و با سبک زندگی غرب. حالا شاید خود شرقی ها هم انگشت به دهان مانده باشند که مگر می شود ما از اسطوره های خود جلو زده باشیم؟

 

حقیقت پوشالی غرب که سال هاست خمینی کبیر آن را در گوش ما زمزمه کرده، حالا بیشتر از همیشه عیان شده. ذات پست و غارتگر آنها که در روزگار بحران به همدیگر هم رحم نمی کنند چه برسد به ضعیف تر از خود، علم پیشرفته‌ی آنها که هیچ وقت در خدمت توده ها نبوده است، ارزش های اخلاقی سقوط کرده در میان مردم متمدن آنها که فقط با چسبی سفت و سخت به نام قانون جامعه های پاره پاره را به هم متصل نگه داشته و حکومت هایی ناکارامد که در بزنگاه ها عیارشان مشخص می شود. قدرت تبلیغاتی که باید بار همه کاستی ها را به دوش می کشید، حالا که پرده های کنار می رود کارایی خود را رفته رفته از دست می دهند.

 

حالا کم کم افول تمدن فراگیر غرب که چندین سال است زمزمه های آن در میان اندیشمندان پیچیده، بیشتر و بیشتر نمایان می شود. سر و صدای پر دامنه ترین و قدرتمند ترین تمدن تاریخ رو به کاهش می رود و نشان می دهد تمام این سال ها چیزی نبوده جز هیاهو برای هیچ. توده ها که کم ترین نصیب را از منابع زمین داشته اند، حالا با گوشت و پوست خود ناکارامدی سییستم حاضر را لمس کرده اند. این گاز آماده اشتعال روز به روز فشرده تر می شود و می رود به سمتی که با یک جرقه منفجر شود. جایی و روزی که خیلی از آن دور نیستیم. نزدیک ترین زمات در طول تاریخ به پایان حکومت ظالمان و آغاز حکومت مشتضعفان. «أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیب؟»

۰۲فروردين

یکی از هنرهای کرونا، خالی کردن وقت است. خانه تکانی تقویم تکراری. حالا همه کلی جای خالی داریم در روز. اینجا به بعدش مدرسه است. زنگ ادبیات. شاید هم ادب. باید جاهای خالی را با عبارت های مناسب پر کنیم. شاید هم عبرت های مناسب.

 

پی نوشت:

عیب می جمله چو گفتی، هنرش نیز بگو

 نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند

(حافظ)