تبعید

از معبود
بَلِ الْإِنسَانُ عَلَىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَ‌ةٌ وَلَوْ أَلْقَىٰ مَعَاذِيرَ‌هُ:
بلکه انسان از وضع خود آگاه است؛هر چند (در ظاهر) برای خود عذرهایی بتراشد

(قیامت/13و14)
از عبد
بازی ایران و آرژانتین هم نشان داد
مقاومت شرط پیروزی است
نه مذاکره و سازش!

(شرط پیروزی/ عین لام)
از تبعید
بی خود نیست، طبع ما به سختی عادت دارد. ما عاشق سختی هستیم ولی مثل خیلی وقت های دیگر خجالت میکشیم از عشق هایمان سخن بگوییم؛ حتی به خودمان.

(تکراری)
آخرین نظرات
  • ۸ مهر ۹۸، ۲۲:۲۲ - 00:00 :.
    :(

افکار پریشان من

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۰۹ ق.ظ


لَکِ ...



خیلی صریح نوشتم این درد دل را. امید دارم دوستان تلخی اش را ببخشند. اگر هم از بی ظرفیتی من است تذکر دهند تا پاک کنم این بچه بازی را.




حقیقتاً در بد روزگاری زندگی می کنیم. اینکه دینداری در آخر الزمان از نگه داشتن فلز گداخته در کف دست سخت تر است که از بچگی نمی فهمیدم، امروز با پوست و گوشت و استخوانم می فهمم.

درد زیاد است اما دردتر از همه ی دردها این است که ندانی که تو باید چه بکنی. دشمن آنچنان در دل خودمان نیرو پرورش داده که باید سالهای سال فقط با خودمان درگیر باشیم. اینکه می گویم خودمان دو منظور دارم. اول اینکه خودم: یعنی من سالهای سال باید روی خودم کار کنم تا این گند و کثافت هایی که به خودم چسبانده ام را پاک کنم. و دوم دوستان من اند، فرزندان و پدران من. کسانی یا مشغول آسیب رساندن به خودشان و اطرافیانشان اند یا اینکه گوشه ی عزلتی یافته اند و مشغول شده اند به بازیچه های خودشان، به قهرها و نازکردن هایشان، به خوش گذرانی و شکم بارگی هایشان، به خوش بودن به گذشته و دلبستگی به آرزوهای آینده شان.

حال در این آش شعله قلم کار من باید چه کنم؟ بچسبم به سیاست و روشنگری کنم؟ اینکه آب در هاون کوبیدن است. که هرکس بر اساس عقایدش موضع سیاسی اش را مشخص می کند و مثل اعراب احمق صدر اسلام پنبه در گوش می کند که مبادا حرف های مفت مخالفانش او را گمراه (!) کند.

دل بدهم به نویسندگی، فیلم سازی و از این دست کارهای روانی نرم؟ این کارها اگرچه با سطح وسیعی از مردم در ارتباط اند اما تاثرشان اما تاثیر به مراتب کم و زود گذری دارند. با نگاهی به فیلم های خوب و تاثیرگذار (!) و داستان ها و رمان های قوی و دلکش و البته با ارزش می بینم که این هم کاری نیست که من انتظارش را داشته باشم. که این کار مستلزم یک تیم، گروه و حتی یک سطح وسیع از همفکران است که با بمب باران(!) کردن مخاطب او را آگاه کنند و بیدار. در غیر این صورت تاثیر جبهه ی مخالف به علت شدت بیشتر بمب باران آنها، بیشتر خواهد بود از تک و توک فیلم و کتاب های خوب. این فقط به در معدود خانواده هایی میخورد که فرزندانی تربیت می کنند در محیط ایزوله ی خانواده و به دنبال محصولات فرهنگی مناسب و باب تبعشان می گردند که نسل این خانواده ها هم به جبر روزگار رو به انقراض است.

باید به حوزه بروم و علوم دینی فرا بگیرم؟ که شاید با کسب علوم و فنون در حد عالی بتوانم بزنگاه ها را بشناسم و جهت زندگی انسانهایی را تغییر بدهم شاید با یک کلام یا یک نوشته ی بهنگام. اما من میتوانم دل ببندم به یک احتمال؟ آیا من توان مشکلات این راه رادارم؟ منی که بیست و سه سال در فضایی کاملاً دور از آن فضا رشد کرده ام.

بروم به دنبال یک روستا و بشوم پیرو حاج عبد الله والی؟

بروم دنبال کارهای تربیتی روی نوجوانان و وقت بگذارم تا یک تنه در مقابل هجوم عظیم فرهنگی سینه سپر کنم در مقابل متربیان؟ این کار امکان پذیر است؟

بروم دنبال ...

آهای هم سفرهای خواب آلود من. مگر من چند نفرم که این همه باید دغدغه داشته باشم و شما دل خوش باشید و سرگردان به دنبال لذت های خودتان؟ هم سفره هایی که حتی دین را هم به خاطر لذت طلبی خودتان می خواهید؟ حتی کار فرهنگی را برای این می کنید که کیف می دهد. حتی حوزه می روید که در محیط زندگیتان شخصیت اجتماعی عالی تری داشته باشید.

من عمیقاً درباره خودم معتقدم تا امروز زندگی را گند زده ام به خودم و از امروز تا آخر عمر هم هر قدر تلاش کنم محال است برای لحظه ای باری سبک کنم از دوش ولی ام. همین خیالم را راحت می کند که هر قدر دغدغه داشته باشم و هر قدر هم جان بکنم، غروری نداشته باشم که نسبت به آنچه باید می کردم هیچ نکردم. که علی(ع) از کمی توشه برای این راه طولانی به خودش گله می کرد. اما روزی میرسد که خدا را بازخواست میکنم اگر بخواهد به این هم سفرهایم اجر بدهد که: "لحظه لحظه درد را مزه مزه کردم و خوشی نداشتم و جان کندم برای بیدار کردن خواب آلودها که الان جلو من اجرشان بدهی و نقره داغم کنی؟ آن هم به خاطر اینکه لذت آنها را در دینداریشان قرار داده بودی.؟ آنها دینداری کردند چون اشتیاقشان بود، همانطور که جوان اروپایی شهوت رانی میکند؛ همانطور که جوان آمریکایی آدم میکشد، همانطور که جوان دیگری در کشور من شراب خواری می کند و همانطور جوانی دیگر در جای دیگر تجاوز می کند."

من عمیقاً معتقدم دینداری بعضی ها باید اجری را در پی داشته باشد که تجاوز بعضی های دیگر دارد.

خدایا. برایت تکلیف تعیین نمی کنم، ولی اگر حرف دلم را به تو هم نگویم میترکم. به معنای حقیقی کلمه منفجر میشود. خودت میدانی. پس این بچه بازی های ما را به بزرگی ات ببخش.



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۰۸
کادح

نظرات  (۱)

خوبه ادم اینقدردغدغه مند باشه
ان شاالله که انتخاب شده اید
پس تلاش کن کاری نکنی که خدا ازتصمیمی که برات گرفته منصرف شه.
شمابه اندازه ای که درتوانت هست قدم بردار
خودشون راهو بهت نشون میدن

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی